کاشمر و ترشیز پیشین، از گذشتههای دور تا کنون دچار دگرگونی و تغییر نام شدهاست. در بررسی نام این شهر به بیش از بیست نام برخورد شدهاست، که با یک جمع بندی میتوان تمامی آنها را در واژگان «کاشمر»، «ترشیز»، «بست» و «سلطان آباد» خلاصه کرد. بدین گونه واژه کشمر، که میتواند به معنای آغوش مادر گرفته شود، با گذشتن از شکلهای کیشمر و کشمار، سرانجام به گونه کاشمر در آمده و در همین صورت بازماندهاست. از سوی دیگر فرهنگ نگاران، کاشمر را گونه کامل شده «کاخجر»، «کاشخر» و «کاشغر» دانستهاند و بر این باورند، که «کاش» برگردانیده شده «کاج» است و «کاخجر»، یاد آور سرو بزرگ و سرشناس این سرزمین است. بنا بر روایتی در محلی که اکنون کاشمر خوانده میشود، بین گشتاسب کیانی و زرتشت پیامبر دیداری روی دادهاست. چون گشتاسب کیانی، دین بهی را پذیرفت، زرتشت نخستین آتشگاه خود را در قلمرو حکومت کیانی پی ریخت و در جلو در این آتشکده، درخت سروی را که تبار بهشتی داشت، با دست خویش کاشت تا همین سرو را بر ایمان شاه گواه بگیرد. بر هر برگ این سرو نام گشتاسب نقش بسته بود و چون درخت بالا گرفت، شاه نیز بر گرد سرو مینوی، تالار بزرگی ساخت تا نگهدار حرمت سرو باشد. کشمر در ۳۱ هـ . ق، به دست مسلمانان افتاد. پیروان زرتشت، که حاضر به پذیرش جزیه نبودند، در نیمه دوم سده ۸ م، در حالت جنگ و گریز، این ناحیه را ترک کردند و خود را به بندر جاسک، و دریای مکران ( دریای عمان) رسانده سپس با گذشتن از دریای مکران به کرانههای گجرات، از جمله بندر سورات و بمبئی رفتند. خراسان، (از جمله ترشیز) در دو سه سده نخستین اسلام، بین امرای طاهری، چون رافع بن هرثمه ( در گذشته ۲۸۴ هـ . ق ) و امرای صفاری، مانند احمد بن عبدالله ( کشته شده ۲۶۸ هـ . ق) و ابوطلحه منصور سرکب، دست به دست گشت. در سال ۴۳۸ هـ . ق، هنگامی که حسن صباح، پیشوای اسماعیلیان، در الموت استقرار یافت، دستیار مومن خویش، حسین قاینی را، که از پیش حکومت ترشیز و قهستان را داشت، به عنوان داعی به کاشمر فرستاد. در سال ۵۲۰ هـ . ق، وزیر سلطان سنجر سلجوقی، ترشیز را محاصره و چپاول کرد. ابن اثیر و یاقوت حموی، چیره گی اسماعیلیان را بر ترشیز، بین سالهای ۵۲۰ تا ۵۳۰ هـ . ق، دانستهاند. لشگریان هلاکوخان نیز در تون و ترشیز چپاول و کشتار بسیار کردند. امیران قهستان و ملوک سیستان، گه گاه ترشیز را به قلمرو خود میافزودند. سربداران نیز حکومت خود را از جام تا دامغان و از خبوشان تا ترشیز، گسترش دادند و خواجه علی موید ( ۷۶۶- ۷۸۸ هـ . ق ) نیز که آخرین آنها بود، ولایتهای قاین، طبس، ترشیز و قهستان را به قلمرو خود افزود و این جایگاه تا سال ۷۸۲ هـ . ق، که خواجه علی به تیمور لنگ پیوست، ادامه داشت. تیمور لنگ، ترشیز را در سال ۷۸۴ هـ . ق، به سازش گشود. از آن پس، شاهان و شاهزاده گان تیموری تا اوایل سده ۱۰ هـ . ق، ترشیز را در اختیار داشتند. آخرین آنان، یعنی سلطان حسین میرزا بایقرا، تا سال ۹۱۰ هـ . ق، خراسان را در دست داشت. پس از او چندی اوزبکها به رهبری محمد خان شیبانی، بر خراسان چیره شدند. از این زمان تا استقرار کامل صفوی، ترشیز را گاه حاکمان اوزبک و گاه سردارانی از طایفههای صفوی، چون شاملو و استاجلو، اداره میکردند. در اواخر حکومت شاه تهماسب، ترشیز در دست محمود خان صوفی اوغلی بود و در روزگار محمد شاه صفوی، نخست ترشیز را به همان محمود خان دادند، و سپس شاه علی سلطان افشار حاکم کاشمر گردید.
برای دیدن اطلاعات گردشگری و عکس ها در این مورد روی پیوند وبگاه اطلاعات گردشگری کلیک نمایید، و پس از باز شدن صفحه روی نام محل مورد نظر و یا نام محلی که این قسمت زیر مجموعه ای از آن می باشد را کلیک نمایید.همچنین می توانید از مجموعه آلبوم عکس آن که شامل عکس هایی از این محل مورد نظر نیز می باشد اصتفاده نمایید.